Sunday, August 31, 2008

اولین اقدام بعد از تصادف: زنگ بزنید به پلیس لطفن

یعنی زنگ زدن به 110 انقدر سخته؟ مگه پول می گیرن ازتون؟ یا حق الزحمه می گیرن؟ خب ملت تصادف می کنید به جای اینکه زنگ بزنید به این و اون، اول زنگ بزنید 110 !!

باباهه از عروسی اومده.. می گه تو با خاله اینها نرفتی دریا؟ می گم نه. می گه فرهاد گفت چطور دنیا گذاشته اینها پول دستی بدن و زنگ نزده افسر بیاد..
منم تعجب که چه خبر شده؟
آقای شوهر خاله از شهر داشته می رفته بیرون تصادف کرده ظاهرن. زنگ زدن به بابا. بابا هم که عروسی بوده بهشون گفته زنگ بزنید پلیس تا من بیام..
تا بابا خواسته برگرده دوباره بهش زنگ زدن که آقای شوهر خاله پول دستی دادن به طرف و نمی خواد بیای.
بابا هم اومده خونه شاکی که چرا زنگ نزدن به پلیس و مامانم هم که انگار منتظر فرصت می گه: انقدر که نشسته پای اون لپ تاپ - مامان من توانایی اینو داره که هر چیزی را به اینترنت و لپ تاپ من وصل کنه و عامل بدبختی کل جامعه بدونه حتی! - و مگه من بهت نگفتم باهاشون برو؟
می گم مادر من، مینا و ایمان و منا نبودن مگه؟ من باید براشون شماره می گرفتم؟ یا بهشون می گفتم چه کار کنید؟ مثلن عموبیژن حرف منو گوش می کرد به نظرت یا منتظر نظر من می موند که براش کارشناسی کنم و خسارت برآورد کنم؟

به بابا می گم هفته ی پیش ایمان تصادف کرد زنگ زد خونه بهش گفتم زنگ بزن 110 به جای اینکه دنبال بابا بگردی.. وقتی هنوز یک هفته نشده یادش رفته.. من بودم و نبودم چه فرقی می کرد؟ من باید براشون زنگ بزنم؟

1 comments:

احسان طريقت said...

اوووه! چقدر دلت پر بود
:))