Tuesday, February 19, 2008

مری جین - پیش در آمد

شرکتی که دینا یک ماهی هست، طراحی بسته بندی هاشون را انجام می ده یه شرکت تقریبن فامیلی هست. برادری که رئیس کارخونه ست، خواهری که حسابداره و شوهر خواهری که .... و خلاصه همه ی فک و فامیل با هم کار می کنن.
یکی از خواهر های رئیس کارخونه که حسابدار شرکت می باشد، یه پسر کوچولوی 3 سال و نیمه داره به اسم مانی. مانی عاشق مرد عنکبوتی هست و خودش را پیتر فرض می کنه و دنبال مری جین حقیقی..
مانی و پسر دایی اش- پارسا- مشترکن نازنین - دختر خاله ی مانی - را مری جین فرض می کردن و کشمکش داشتن سر تصاحب و جلب توجه نارنین!
از چند وقت پیش خانواده ای با خانواده ی مانی همسایه شده اند که مرد خانواده موهایی بور و چشمهای آبی داره و یه دختر کوچولو که مانی فقط وصفش را شنیده. همیشه تصور می کرده چون بابای بچه چشمهاش آبی ِ، پس بچه اش هم باید این شکلی باشه و دخترشون می تونه مری جین باشه!

چند روز پیش بابای مانی، مانی را جلوی شرکت پیاده کرد که بره پیش مامانش. آقای مانی هم جلوی همون در ورودی ایستاده بوده و داخل نمی رفته. مامانش برای اینکه بچه اش را راضی کنه بره پیشش، از دهنش پریده مانی بیا ، ما هم اینجا مری جین داریم ها !!
و آقای مانی وارد گشتن و چشمش به دینا افتاده..

3 comments:

Anonymous said...

الهی من قربون چشمهای سبز هر دو تا برم ... مرسی از لینک .. ممنونم ..راستی .. یک وقت جلوی مانی نری بچه ام دیگه کاملا گیج میشه ..

Anonymous said...

:))

Anonymous said...

dar morede poste ghabl ham movafegh nistam ba harfet .